تبلیغ

دانلود بازی کامپیوتر

.

دانلود انیمیشن دوبله فارسی

.



لینک های خراب را در قسمت نظرات گزارش دهید. (در کمترین زمان ممکن اصلاح میشود.)
مطالب " مهدویت "مقالات مذهبی

شیطان پرستی و جوانان بی‌تجربه

امتیاز یادت نره

شیطان پرستی و جوانان بی‌تجربه

شیطان پرستی و جوانان بی‌تجربه

شیطان پرستی و جوانان بی‌تجربه

شیطان پرستی و جوانان بی‌تجربه

به نظر عده‌ای از مردم شیطان‌پرستی یا شیطان‌گرایی ( satenism ) مجموعه‌ای از رفتارهای ناهنجار و انحرافات اجتماعی است؛ اما این فقط بخش کوچکی از یک جنبش بزرگ و فراگیر است، که برای تسخیر باورها و عواطف معنوی انسان معاصر و برای تصرف فکری و فرهنگی تمام مردم جهان طراحی شده است.

شیطان پرستی چیست و چه می‌گوید؟ آیا موجی است که جوانان سرکش و بی‌تجربه آن را به راه انداخته‌اند یا واقعیت دیگری دارد؟
موج دانستن شیطان‌گرایی ناشی از ناآشنایی با ایدئولوژی و ارزش‌های شیطانی است. شیطان پرستی سه دورة تاریخی بدوی، وسطایی و مدرن را سپری کرده است و در طول این سالیان دو روند حرکت تکاملی و انکشافی را پشت سر گذاشته است. روند تکاملی تا حدود نیمة قرون وسطا بود و از همان حدود روند انکشافی آغاز شد که تا امروز ادامه یافته است.
در این دوره‌ها سحر و جاود، عرفان یهودی، علم و دانش، نفوذ سیاسی در قالب سازمان فراماسونری و شاخه‌های گوناگون هنر به شیطان‌پرستی شکل نهایی خود را داده و امروز امکانات و ابزار فراوانی در اختیار این ایدئولوژی است. از این رو بی‌پرده‌ به دنیا معرفی می‌شود تا دین آیندة مردم اهالی دهکدة جهانی باشد.
اگر خطر این ایدئولوژی جدی گرفته شده و بینش کافی از آن به مردم داده شود، امکان مواجهه‌ای موفق وجود دارد. با اینکه ایدئولوژی شیطانی و ارزش‌های آن به طور گسترده و نیرومندی به جامعة بشری تحمیل می‌شود، اما رنج‌های روزگار از یک سو و پرده دری و رسوایی این ایدئولوژی از سوی دیگر زمینه‌ساز آغاز یک تحول بزرگ اصلاحی در جامعة جهانی است.
واژگان: شیطان‌گرایی: شیطان‌پرستی، ایدئولوژی شیطانی، حرکت تکاملی، تحرک انکشافی، سحرو جاود، کابالا، آیین‌های شیطانی، پرده‌برداری از شیطان‌پرستی، ارزش‌های شیطانی

مقدمه

به نظر عده‌ای از مردم شیطان‌پرستی یا شیطان‌گرایی ( satenism ) مجموعه‌ای از رفتارهای ناهنجار و انحرافات اجتماعی است؛ اما این فقط بخش کوچکی از یک جنبش بزرگ و فراگیر است، که برای تسخیر باورها و عواطف معنوی انسان معاصر و برای تصرف فکری و فرهنگی تمام مردم جهان طراحی شده است. ایدئولوژی شیطانی باسرعت به سوی هدف خود می‌تازد و تحلیل‌گران ما آن را تنها با عنوان ناهنجاری و انحرافات اجتماعی می‌شناسند. در این بین بی‌اطلاعی از اندیشه‌ها و اهداف حرکت عمیق و گستردة شیطان‌گرایی، بهترین عامل زمینه‌ساز برای ترویج آنهاست. این بی‌اطلاعی موجب می‌شود که تا وقتی آمادگی کافی را پیدا کردند، با هجوم اطلاعاتی و توان اقناعی بالا افکار خود را در بین ملت‌ها ترویج کنند.
آنچه که امروز به صورت ایدئولوژی شیطان‌گرایی در دنیا ترویج می‌شود، فلسفه، دین، دانش، عرفان، موسیقی، سینما و سیاست را در اختیار دارد و در سنت یهودی – مسیحی شکل گرفته و بدون توجه به ریشه‌های آن در عرفان یهود و باورها و آیین‌ها و نمادهای و اسطوره‌های کهن به خوبی شناخته نمی‌شود. این مکتب با صورت فعلی قدمتی بیش از چهارصد سال ندارد، اما همواره در سدد بوده است تا پیوندهای خود را با سنت‌های کهن معنوی و جادویی در دوران زندگی بدوی انسان و فراسوی هزاره‌ها برقرار کند.
در این پژوهش می‌کوشیم تا با گذری بر تاریخچة شیطان‌گرایی و کاویدن اندیشه‌ها و نگرش‌های آن به تحلیل ارزش‌ها، اهداف، روند تکامل تاریخی و برنامه‌های آنها برای آینده جهان بپردازیم. مطالعاتی از این دست با تحقیقات گروهی و به صورت میان‌رشته‌ای امکان پذیر است و براستی تفکری که از سوی کانون‌های بزرگ سرمایه‌داری حمایت می‌شود و همه جانبه پیش می‌آید، با رویکردهای تک‌ بعدی و تقلیل‌گرا قابل تحقیق و شناسایی نیست. پس لازم است که گروه‌های مطالعاتی جدی.
برای بررسی ایدئولوژی شیطانی شکل بگیرد و این تحقیق تنها فهرستی از مباحث قابل طرح در این باره است.
تاریخچه شیطان‌گرایی
شیطان‌گرایی یا شیطان پرستی سه دوره را از سر گذرانده است. شیطان پرستی بدوی، شیطان‌گرای در قرون وسطا و شیطان‌گرایی مدرن. شیطان پرستی مدرن ریشه در ادوار گذشته این تفکر داشته و آموزه‌ها و آیین‌های آن را در خود جای داده است و از جهت نسبتی که با نهاد سیاست و اقتصاد برقرار کرده از صور پیشین شیطان‌گرایی متمایز می‌شود. بنابراین برای شناخت دقیق و عمیق شیطان‌گرای مدرن لازم است که نظر و گذری بر تاریخچه شیطان‌گرایی داشته باشیم.
در این تاریخچه کوتاه خواهیم دید که گروهی از یهودیان تا اواسط قرون وسطا به غنی کردن داشته‌های فرهنگی خود مشغول بودند و آن را بر شالودة شیطان‌گرایی استوار کردند، و از آن پس یعنی حدود صده‌های دوازده و سیزده به تدریج از آیین و افکار خود پرده برداشتند و امروز می‌روند تا دنیا را با بینش و ارزش‌های خود هماهنگ سازند. در مرور تاریخچة ادوار سه‌گانة شیطان‌پرستی بیشتر به حرکت تکاملی شیطان‌گرایی و در تحلیل این تاریخچه بیشتر به تحرک انکشافی و پرده برداری از آن می‌پردازیم.

netpaak.ir telegram شیطان پرستی و جوانان بی‌تجربه

شیطان‌گرایی بدوی

مطالعات تمدنی (ویل دورانت ص۷۸تا۸۱) و مردم‌نگاری‌های مربوط به قبایل بدوی(ژاک لانتیه.ص۳۳۴) رد پایی از اعمالی را که ما امروزه شیطانی می‌دانیم نشان می‌دهد. شیطان‌گرایی بدوی شالوده‌ای خرافی داشته و به نوعی انحراف از مسیر تعالیم پیامبران گذشته بوده است. ادیان ابتدایی که پیامبران الاهی برای بشر می‌آوردند مثل ادیان ابراهیمی در راستای پیوند میان ساحت مادی و معنوی زندگی انسان بود. پیامبران می‌کوشیدند تا دست خلاق و روزی بخش خداوند را در چرخة این زندگی طبیعی آشکار سازند و از این رهگذر مسیر رشد و تعالی انسان را بگشایند.
به دنبال تعالیم انبیا مردم کشت و زرع و باران و آفتاب و سایر نمودها و پدیده‌های طبیعی را نشانه‌ای از پروردگار و لطف و رحمت او می‌دانستند و همواره می‌کوشیدند تا با ایمان و نیایش و آیین‌های معنوی، رحمت و برکت او را در زندگی خود جاری سازند. اما گاهی خشکسالی می‌شد، یا آفتی تمام تلاش آنها را از بین می‌برد؛ در این مواقع به جهت انحراف از تعالیم پیامبران کم‌کم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز می‌کنند و بر سود و زیان انسان مسلط هستند.
باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشأ قدرت و اثر در عالم است، به باورهای ثنوی و دوگانه‌گرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافع‌شان تأمین نمی‌شود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامه‌هایی داشته باشند؛ تا به این ترتیب از ارادة شوم شیطانی در امان بمانند. از این رو جشن‌های باروری می‌گرفتند و در آن زنان و مردان بی‌مهابا به هم می‌آمیختند و موسیقی‌های محرک جنسی نواخته(دهکده‌های جادو  و گاهی خون انسان‌ها و کودکان را تقدیم شیاطین می‌کردند.(نک:ویل دورانت.ص۶۲) قربانی کردن فرزند نخست به خصوص اگر پسر باشد در بسیاری از قبایل بدوی و به خصوص در میان عبرانیان رایج بوده است. (شاخه زرین. )

در بعضی از دوره‌ها شیطان‌پرستی نسبت خود را با شیطان گسسته و به پرستش الاهة باروری تبدیل شد. الاهة باروری در حقیقت زمین بود که در وجود زن نمود می‌یافت. آیین آمیزش آزاد، نیایش و طلب باروری و برکت در برابر الاهة زمین و گاهی خدای مذکر و بارور کننده محسوب می‌شد. در مصر خدای مذکر که نماد آن خورشید بود اُزیریس نام داشت و الاهة باروری که همسر او بود آیسیس یا ایزیس نامیده می‌شد. البته گاهی این موقعیت‌ها جابجا شده و الاهة آسمان به صورت مؤنث (نوت) و خدای زمین به چهرة مذکر (گب) در می‌آمد. (اسطوره‌های مصری.ص۱۲)

این اعمال بر اساس قوانین سحر و جادو توجیهاتی پیدا می‌کرد. برای نمونه اعمال جنسی علنی و جشن‌هایی که در آن رفتارهای غیر اخلاقی آشکارا انجام می‌شد با قانون تشابه در جادوگری هماهنگ بود. این قانون می‌گوید «هر چیزی مشابه خود را ایجاد می‌کند.» از این رو برای باروری هرچه بیشتر زمین، باید عمل جنسی و باروری را آشکارا و دسته جمعی در برابر زمین انجام داد تا محصول بیشتری ایجاد شود. (نک. ویل دورانت.ص۷۹)
در آفریقا بخشی از آیین‌های شیطانی با کمی تغییر به آیین پرستش دان‌گبی (خدا- مار) تبدیل شد. (شاخه زرین.ص۳۷۷) و در بسیاری از کشورهای جهان هنگام کاشت یا برداشت محصول هم‌آغوشی یا رابطه جنسی همسران و غیر همسران رایج بوده و در موارد زیادی هنوز هم ادامه دارد.(شاخه‌ زرین.ص۱۸۳) البته این آیین‌ها و نمادها همواره معنای ثابت نداشته و در سیالیت معنا شناور بوده است. معمولاً هر ملتی که بر ملت دیگر غلبه می‌کرد خدای قوم مغلوب در خدای ملت پیروز منحل می‌شد و به صورت جلوه‌ای از او در می‌آمد(تاریخ جامع ادیان.ص۵۲) و به این ترتیب گاهی خدای خیر جلوة خدای شرّ می‌شد و گاهی برعکس. به هرحال برای شیطان نام و آوازه‌اش مهم نیست، بلکه داشتن پیروانی جاهل و بندگانی تسلیم، رضایت بخش‌تر و خواستنی‌تر است.

در دوره‌هایی که به علت غلبة تعالیم انبیا یا بازشدن افکار امکان علنی شدن ایدئولوژی شیطانی وجود نداشت باز هم شاهد هستیم که رگه‌هایی از تفکرات شیطانی همچنان باقی می‌ماند و بعدها توسعه یافته و مورد بهره برداری قرار می‌گیرد. مثلاً اگر چه افلاطون فیلسوفی الاهی اندیش بود ولی به جهت استفاده از منابع پیش از خود در مصر و بابل و بین النهرین اعتقاد به نمونة اعلای انسانی به صورت زن – مرد که منشأ احساس عشق است و نیز کمونیسم جنسی در طبقه اشراف معتقد شد. این‌ها بذرهای نهفتة شیطانی در یونان باستان است که در روم به صورت مذاهب سری و پرستش خدایان جنسی تبدیل شد(تاریخ جامع ادیان.ص۸۸و۸۹) و در دورة رنسانس از طریق منابع عرفان یهودی بازگشت افتخار آمیزی به سوی آن اتفاق افتاد و به تمدن مدرن جهت داد.

نکته قابل توجه که تداوم و بازتولید پی‌درپی شیطان‌گرایی را در ادوار مختلف و تا روزگار ما رقم می‌زند، این است که در حدود سه، چهار هزار سال پیش قوم بنی‌اسرائیل در مصر و بابل و بین‌النهرین و به طور کلی مناطق شمال و شرق آفریقا، جنوب شرقی اروپا و خاورمیانه سرگردان بودند از این رو هم باعث ترویج و جابه‌جایی این افکار در بین ملل مختلف می‌شدند و هم از آنها علوم و آیین‌های گوناگون را می‌آموختند و در دوره‌هایی که انبیا در بین اقوام و ملل به نشر تعالیم حق می‌پرداختند و شیطان‌گرایی منسوخ می‌شد، این آیین‌ها و باورها به صورت سری و محرمانه در بین گروه‌هایی از قوم بنی‌اسرائیل یا از اقوام دیگر باقی می‌ماند. که از آن روزگار تنها قوم بنی‌اسرائیل برای ما به یادگار مانده است.

شیطان‌گرایی در قرون وسطا

در دورة گذر از شیطان‌گرایی بدوی به شیطان‌گرایی وسطایی یک اتفاق مهم رخ می‌نماید که سنگ بنای شیطان‌ پرستی را تا دورة مدرن مستحکم می‌کند. آن اتفاق این بود که قوم بنی‌اسرائیل به احتمال قوی برای منع دیگران از فراگیری علوم و دانش‌ها، اساساً دنبال کردن دانش و معرفت را در مقابل ایمان و میوه ممنوعه معرفی کردند. این مطلب در سفر پیدایش عهد عتیق وارد شد و با تدوین کتاب مقدس به شمار تعالیم مسیحیت پیوست.

البته تا پیش از آن در تعالیم پیامبرانی مثل حضرت شیث و ادریس (هرمس، که بعدها خدای حکمت شناخته شد) و نوح، عقل و دانش انعکاس انوار خداوند و شالودة الاهی آفرینش معرفی می‌شد،(رک. هرمس و سنت هرمسی. بخش اول) و اسرار علوم و فنون به عنوان مطالعة آیات خداوند در کتاب آفرینش پذیرفته شده بود. (هرمتیکا.ص۹۳-۹۵)

ولی با نگارش نهایی تورات و بعد کتاب مقدس مسیحیان، رفتن به سمت علم و دانش، عملی زد دین و شیطانی پنداشته شد و شیطان به صورت مظهر خرد و دانایی و راهنمای بشر به سوی درخت معرفت درآمد. در حکاکی‌های «لویی برتون» از شیاطینی که توسط «جان وایر» شناسایی شدند، رابطه شیطان با علوم و فنون به خوبی روشن است. نخستین شیطان بعل (نام خدای خورشید در بابل) بود که کار‌شناس حقوق است و تفریحش شمشیر بازی است. فوراس یا فورکاس شیطانی که از سرپرستان ارشد جهنم است، از گیاهان دارویی و خواص سنگ‌ها آگاهی داشته، می‌تواند انسان را نامرئی کند و قادر است علوم معانی و بیان و منطق و ریاضی را به او بیاموزد. بوئر هم یکی دیگر از سرپرستان جهنم است. او در منطق و طب استاد بوده و پنجاه خانواده از شیاطین در اختیار او هستند.(تاریخ جادوگری.ص ۳۵۳)
این‌ها فرشتگان شریری هستند که همراه شیطان از بهشت رانده شده‌اند. زیرا در نگرش یهودی – مسیحی فرشتگان مجبور به طاعت خداوند بوده و شیاطین آن دسته از فرشتگانی هستند که برای آزادی سر به عصیان گذاشته‌اند. و پسران خدا یا فرشتگان رانده شده هستند.(سفرپیدایش.۱۵/۶) و این فرشتگان گناهکار البته جایگاه‌شان جهنم‌ است.(نامة دوم پطرس۵/۱) تبعیت انسان از شیطان نیز باعث آزادی از فرمانبری در برابر پروردگار است. این احساس آزادی به خصوص برای کشاورزان و کارگران ضعیفی خوشایند و خواستنی بود که در قرون وسطا از همدستی کلیسا و اشراف رنج می‌بردند و به نام خدا در بند مقامات دینی و دنیوی بودند.

آنها از تخیل نیروهای مرموز و سیه چهره با پوست کلفت و چروکیده که شبیه پوست زحمت کشیده و رنج دیده خودشان بود، احساس آرامش و همدلی بیشتری پیدا می‌کردند. از این رو در صده‌های پایانی قرون وسطا میل به شیطان پرستی و جادوگری در میان مردم اروپا بالا گرفت. به ویژه گردهمایی‌هایی با نام «سبت» یا «سابات» که در روز شنبه برگزار می‌شد و در آن رابطه آزاد جنسی انجام می‌گرفت، هم به زندگی خالی از شادی آنها هیجانی می‌داد و هم مخالفت با تعالیم کلیسا و احساس خوشایند آزادی را در آنها تقویت می‌کرد. نیز باید توجه داشت که این اعمال غیر اخلاقی برای آنها چندان غیر قابل تحمل نبود، زیرا آموخته بودند که ناموس‌شان را در اختیار اربابان و اشراف قرار دهند. البته معنای نمادین باروری آن جشن‌ها در دورة باستان و زندگی بدوی نیز برای این رعیت‌های کشاروز قابل توجه بود.

با این وصف خیر و برکت زیادی از شیطان به انسان رسیده و «گاهی هم اگر قصد شیطان شر بوده است وقتی انسانهای خوب و پرهیزکار و نیکوکار منصفانه با او رفتار کرده‌اند، حاصل کارش مبدل به خیر شده.»(تاریخ جادوگری ص۳۴۸٫) اگر چه او انسان را به عصیان و سرکشی وامی‌دارد اما انگیزه‌های سازنده‌ای مثل کنجکاوی، دانش‌جویی و آزادی را در ما برمی‌انگیزد و انسان را از قدرت و نفوذ بیشتر برخوردار می‌کند. «او میل و هوس به ناشناخته‌ها را در ما تهییج می‌کند، رؤیا و امید به ما می‌‌دهد و تلخی و ناخشنودی عطا می‌نماید، اما در پایان ما را به بهتر رهنمون می‌شود و بدین ترتیب بیشتر در خدمت خیر است. او همان نیرویی است که در راه شر می‌کوشد اما مسبب خیر است.» (تاریخ جادوگری. ص۳۳۴)

گذشته از این او ویژگی‌ها و صفات قابل ستایش و تقدیر به خود می‌گیرد. به گمان میلتون «او یک یاغی نجیب اشرافی است که رنج جاودانی را بر تحقیر و اهانت ترجیح می‌دهد.»(تاریخ جادوگری.ص۳۳۴) و صاحب قدرت و اثر در این دنیاست و مرگ را به جهان می‌آورد.(دوگانه‌انگاری در فلسفه و دین.ص۱۲۷۴ و نیز: تاریخ جادوگری.ص۳۳۳) انسان می‌تواند با علم و دانش، به خصوص فنون سحر و جادو قدرت او را به دست آورد. در آن قرن‌ها علم و سحر به هم آمیخته بود و به همین جهت کلیسا به سختی با دانشمندان و جادوگران مبارزه می‌کرد. در تصور قرون وسطایی شیطان‌گرایان «شیطان یک فردگراست. او فرمان‌های آسمانی را که رفتار و اصول اخلاقی خاصی را تحمیل می‌نمایند برهم می‌زند و واژگون می‌کند.»(همان ص۳۴۸٫) و تبعیت از او قدرت و لذت در زندگی را افزایش می‌دهد.

گروهی از یهودیان در طول قرون وسطا علوم و اندیشه‌های به جا مانده از یونان را نیز فراگرفتند و با حضور در متن جهان اسلام اندیشه‌های آنها را نیز به خوبی فراگرفتند. حتی کسانی مثل ابن میمون اندیشه فیلسوفان و دانشمندان مسلمان را به غرب منتقل کردند. و این در حالی بود که کتاب مقدس پی‌گیری دانش را عصیان در برابر خداوند می‌دانست. حتی نظریات و اندیشه‌های عرفای مسلمان تقریباً بدون تأخیر از طریق اعراب یهودی به آنها می‌رسید و این اندیشه‌ها را در گنجینة دانش‌های خود جا می‌دادند.

شیطان‌گرایی مدرن

شیطان‌گرایی مدرن از نیمة قرن شانزده آغاز شد. «کاترین دومدیچی» از خانواده بزرگ یهودی و دختر «لورنز» جادوگر بزرگ، همسر هنری دوم پادشا فرانسه بود. بعد از مرگ همسرش مراسم بلک مس ( Black mass ) را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان‌گذاشت. (سیری در تاریخ جادوگری.ص۹۰) این مراسم از روی مدل آیین‌های جادویی باروری باستانی و بدوی و گردهم‌آیی‌های جادوگران در قرون وسطا بازسازی شد و در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا از جمله انگلستان، آلمان و اتریش راه یافت.

پس از مدتی کودکان ناخواسته‌ای که پدران‌شان معلوم نبود و مادران آنها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در این جا بود که با ابتکار «کاترین دِشی» با نام مستعار «لاوازین» مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان پرستی را تکمیل کرد. این مراسم باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود. اتاق درخشان کاملاً سیاه پوش و تنها منبع روشنایی آن شمع بود. در این اتاق نوزادان ناخواسته قربانی می‌شدند و خون‌شان به شیطان تقدیم می‌شد. (همان.ص۹۲) پس از مدتی این قضیه لورفت و عده‌ای بازداشت و مجازات شدند، اما هنگامی که پای شخصیت‌های بلند پایه به پرونده کشیده شد، مقامات دستور توقف پی‌گیری را صادر کردند و این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد. (همان.ص۹۳)

این آیین‌ها در طول قرن‌های هفده و هجده در قالب گروه‌های سرّی که توسط اشراف ایجاد و رهبری می‌شد، ادامه یافت، گروه‌هایی نظیر ژرمن باکسن، پسران نیمه شب، موهاکس‌ها و نفرین شدگان. بعضی از این گروه‌ها مثل «انجمن آتش دوزخ» بسیار گسترده بوده و شاخه‌های متعدد داشتند.(همان.ص۱۰۱) سرانجام این گروه‌ها به شکل‌گیری انجمن‌های فراماسونری در انگلستان و فرانسه، و از جمع آنها گراند لژها ایجاد شد و سپس در تمام اروپا و آمریکا و به تدریج در تمام دنیا رخنه کرد.
در قرن نوزدهم دکتر «چارلز هاکس» نوشت: «در سراسر جهان شیطان را صادقانه‌تر و بیش‌ از گذشته و در مقیاس عظیم‌تری پرستش می‌کنند.» (همان.ص۱۰۳) در قرن نوزدهم برای جا انداختن و مقبولیت شیطان‌پرستی‌ کوشش‌هایی صورت گرفت. «دیانا وگان» در کتابی با نام اعترافات داستان زنان شیطان‌پرستی را مطرح کرد که در کل اروپا محافلی را اداره می‌کردند و مردان را در مراسم خود می‌پذیرفتند. او نقل می‌کند که چگونه در این گروه‌ها و محافل برای پرستش شیطان دست به اعمال غیر انسانی زده و در انتظار روزی بودند که اصول اخلاقی مقبول جامعه را براندازند. البته بعداً معلوم شد که این داستان دروغ بوده ولی برای معرفی و ترویج شیطان‌پرستی و سنجش اقبال مردم به آن نقش مؤثری داشت.

در آغاز قرن بیستم چهره برجسته و رسوای شیطان‌پرستی دانشمندی به نام «آلیسترکرولی» است. او تحقیقاتش را دربارة حقیقت بشر و اعمال شیطانی در سال ۱۸۹۸ هنگام پیوستن به گروه «هرمتیک اوردر» آغاز کرد. سپس به جامعه جادوگران انگلیسی زبان ملحق شد که اعضایی مثل «دبلیو. بی‌یتس»، «آرتور مکن» و «دیون فورچون» داشت. بعدها به طور شخصی اعمال شیطانی بی‌سابقه‌ای را ابداع کرد و طرفدارانی به دورش گردآمدند و انجمن «شیطان برای شیطان» را به رهبری کرولی تشکیل دادند. این امر باعث شد که پایگاهی دائمی در جزیرة چفالو واقع در سیسیل دایر کند و نام آن را صومعة تله‌ما (Telema Abbey of) بگذارد. او در سال ۱۹۴۷ از دنیا رفت و در مراسم تدفینش بلاک مس اجرا شد.(همان.ص۱۰۶و۱۰۷)

در همین سال‌ها دکتر «جرالد بروسوگاردنر» که از اعضای گروه «سپیدة طلایی» بود، مطالعات گسترده‌ای را دربارة آیین‌های بدوی و مذاهب باستانی انجام داد و روی اندیشه‌های کرولی بسیار مطالعه کرد تا اینکه در جزیرة «مَن» در انگلستان و در آسیابی قدیمی موزة جادوگری دایر نمود.
امروزه دو جریان اصلی شیطان‌پرستی در جهان رواج دارد. نخست شیطان‌گرایی (Satenism) لاوایی که با چهرة شاخص «آنتوان ساندور لاوی» شناخته می‌شود. او با تأسیس کلیسای شیطان و نوشتن انجیل شیطانی در سال ۱۹۶۵خود را جانشین کرولی و پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد. این جریان معتقد است که موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذت‌طلبی انسان است.
لاوی در آغاز کار دوست و همکاری داشت به نام «مایکل آکینو» که در پی اختلاف عقیده با لاوی از او جدا شد و در سانفرانسیسکو معبد ست را تأسیس کرد و جریان ستیانیست‌(Setians) را به راه انداخت. ستیانیست‌ها به وجود عینی شیطان به عنوان پادشاه تاریکی معتقد هستند و سازمان مخفی و مخوف معبد ست را رهبر جنبش جهانی شیطان‌پرستی می‌دانند. این جنبش امروزه در ابعاد وسیعی فعالیت می‌کند و به ویژه در عرصه‌های فرهنگی مثل نشر کتاب و نشریات و سینما پرکارند.

تحلیل روند تاریخی شیطان‌گرایی

در این تاریخچه کوتاه مطالب بسیار زیادی نهفته است، که حرکت تکاملی شیطان‌گرایی تا اواسط قرون وسطا و سپس تحرک انکشافی آن را از نیمه دوم قرون وسطا تا شیطان‌گرایی مدرن نشان می‌دهد. در این روند قوم بنی‌اسرائیل میراث بان‌شیطان‌گرایی است. از دوره‌های بدوی و باستان که در مصر و بابل و مناطق شمال آفریقا، جنوب غرب آسیا و جنوب شرق اروپا آواره بودند و از تمدن‌های مختلف توجه و تجلیل از نیروهای شر، ستایش الاهة باروری و مادر-خدا را آموختند و فنون سحر و علوم جادویی و سایر علوم و فلسفه‌ها را به تدریج فراگرفتند و حدود قرن یازدهم تا سیزدهم که نظریة تجلی و سایر نگرش‌های عرفانی از جهان اسلام توسط اعراب یهودی به گنجینة حکمت پنهان یهود منتقل شد. در این دوره یعنی مجموعه هزاره‌های باستان تا حدود هزارة اول مسیحیت که به اواسط قرون وسطا می‌رسد، حرکت تکاملی سنت شیطانی با محوریت خانواده‌های بزرگ و پر نفوذ یهودی سپری شد.

از حدود قرون دوازده و سیزده به تدریج تحرک انکشافی شیطان‌گرایی آغاز می‌شود که تا آغاز قرن بیست و یکم ادامه می‌یابد. در این دوره که شامل صده‌های پایانی قرون وسطا، دوران نوزایی و عصر روشنگری و دورة مدرن می‌شود، شاهد پرده‌برداری و انکشاف نگرش‌ها و آیین‌های شیطانی هستیم. نخستین پرده برداری، ترویج و شیوع سحر و جادو در قرون یازده به بعد است که تا امروز به اوج خود می‌رسد. پرده دوم از قرن سیزدهم به بعد با علنی کردن عرفان یهود (کابالا/قبالا) آغاز می‌شود و امروز به اوج جلوه‌گری خود رسیده است. پرده سوم علم‌گرایی و روی آوری به دانش در عصر رنسانس است، که با تکیه بر علوم سرّ و مبانی کابالا و در چهارچوب سنت یهودی – مسیحی رویکرد به دانش رقم می‌خورد. پرده چهارم، موسیقی شیطانی است که نمادها و آیین‌های شیطانی را آشکارا به نام شیطان معرفی می‌کند. و پرده پنجم سینمای شیطانی است که ایدئولوژی شیطان‌گرایی را در سراسر جهان تبلیغ می‌کند. و پردة جادویی به ذهن جهانیان انداخته و همانند ساحران فرعون که ریسمان‌ها را مارهای زنده و جنبنده نمایاندند، شیطان را مدبری قدرتمند می‌نماید. هر مرحله از این تحرک انکشافی و پرده برداری از سنت شیطانی را در ادامه به تفصیل بررسی می‌کنیم.
منبع:پرسمان/ تبیان


مقاله مهدویت + تسلیم و جامعه مهدوی


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا